خورشید به گود آمده سرگرم قنوت است
این آل سعود است که در حال سقوط است
بیزار ز جنگیم ولی مرد جهادیم
دادیم سرودست ، ولی باج ندادیم
ما هیچ زمان حمله نکردیم به جایی
ما مرد دفاعیم ولیکن چه دفاعی
شمشیر عجم منتظر رخصت جنگ است
مکه بشود مرکز ایران چه قشنگ است
ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم
تا بین بقیعش حرمی ، ناب بسازیم
"یا حیدر کرار" زند ، نقش به زودی
بر پرچم سبز ، عربستان سعودی
از روضه ی عباس شرف یاد گرفتیم
یک عمر از او یکسره امداد گرفتیم
ما غیر کفن بر تن خود جامه نداریم
ای شمر برو شوق امان نامه نداریم
یا فاطمه گفتیم گذشتیم ز طوفان
گفتیم "علی" ناشدنی هم شده آسان
ننگی که به پیشانی شاهان سعودیست
زیر سر یک مشت مسلمان یهودیست
چشمان جهان در پی آن یکه سوار است
این عطر یمانیست که لبریز بهار است